Tuesday, July 15, 2008

امضای سخت 25 تیرماه

برای امشب چی باید بنویسم؟ می تونم اصلا چیزی بنویسم؟
گفتگو
...
نوشته شد و امضا و
این تاریخ هم به تاریخهای خوبمون اضافه شد
87/4/25
البته هنوز امضاهای اصلی مونده
ولی خوب این اولینش بود

9 comments:

Unknown said...

واقعا ميشه چيزي نوشت ؟
سخت ترين امضا همه عمر در كمتر از 3 ثانيه
و
اين روز تا ابد به تاريخ پيوست...

med said...

سه ثانیه
تو که بردیش اون طرف هال امضا کردی
سه دقیقه هم بیشتر طول کشید
راستی فقط همین امضاهاست که می تونی جلوتر از من امضا کنی
از الان گفته باشم

Unknown said...

اولا كه نهايت از وقتي خودكارو گذاشتم رو كاغذ تا آخر امضا 3 ثانيه هم نشد! دوما از موقعي كه نيت كردم ب امضايم 3 ثانيه شد! سوما من همينجوري كه امضا به كسي نميدم همه ماه به ماه تو نوبت مي ايستن كه من يك امضا براشون بكنم ! چهارما كه هميشه اول من امضا ميكنم بعد شما كه خاطره اين روز خوب تو ذهنت تا ابد باقي بمونه!

macin said...

به بـــــــــــه! خیلی مبارکه پس ما خیلی داغ‌داغ رسیدیم ها! بابا تا کی هی می‌خوای از ترس شیرینی انقد مرموز بنویسی مادر؟!

med said...

به به واقعا به موقع اومدی مادر
شیرینی هم ان شا الله در اولین فرصتی که خدمت رسیدم تقدیم می شود
حالا فقط شیرینی خوبه؟
نمی شه هات داگ سورپرایز باشه؟

Unknown said...

سلام مادرشوهر جان!!!
رسيدن بخير.تو هواي به اين داغي يك وقت گرمازده نشين!!!
شيريني هم ميده پسرتون اما وقتي همه پولهاشو به نام من كرد !!!

macin said...

سلام سلام!
بابا پول که به نام‌ت هست اصولن عروس خانوم غیرپولیا رو باید به نامت کنه :D
چرا تو هر چی به عنوان شیرینی بدی قبوله شاه دوماد!

med said...

چشم به موقعش همه جور شیرینی هم می دیم
عروس خانوم خوابش می اومد رفت بخوابه
می بینم که چیزهایی یاد می دین
...
واقعا که

پاندا said...

سلام طفلک من
مبارکه
پس حالا که رسمی شد روزت مبارک.
البته بهت بگم خوان اصلی برادر زنه که بنده باشم.
حواست باشه هنوز من تاییدت نکردم!!!!
دست از پا خطا کنی یا به آبجی من چپ نگاه کنی کلکت کندست.

خلاصه خیلی مبارکه.