عرض کنم که تازه یادم آمد که قصه 48 ساعت از عسلویه به مشهد رو نگفتم
قسمت اولش همون بود که توی عسلویه نشسته بودم و داشتم با وای فای مفتی اینترنت کار می کردم. پرواز 12:30 شیراز سر موقع پرید و اومدم شیراز. هوا سرد بود و نشستم توی فرودگاه شیراز – دوشنبه پیش بود ها – فرودگاه شیراز وای فای نداره ، یک کافی نت داره که اونم بسته بود. نشستم توی سالن و "کینه 2" رو نگاه کردم. پروازهای تهران همه تاخیر تا اطلاع ثانوی بودن. زنگ زدم مشهد و مامان گفت خبری از برف نیست اما هوا سرده
یکهو ساعت 15 ، با اولین اعلام پرواز 16 مشهد رو باطل اعلام کرد. گفتم به به. پرواز منم 20:15 بود. پا شدم رفتم حافظیه. توی سرما فالی و صفایی و بعد هم رفتم خیابون لطف علی خان ، یک ساندویچی مشتی هست به اسم صدف. یک هات داگ داغ زدم و زنگ زدم به فرودگاه. ساعت هفت شب بود. گفت پرواز انجام می شه
من ساعت 19:30فرودگاه بودم دیدم کل پروازهای مشهد 19 ، 20 و 21 باطل شده (4 تا) لعنت به مردم آزار. خب همین رو توی شیراز می گفتی من بدو بدو نیام فرودگاه
یا حداقل ساعت 5 بعدازظهر تکلیف رو مشخص می کردین. شما که با یه برف تمام مملکتتون تعطیل می شه ، اصلا چرا بلیت می فروشین؟
بگذریم. نشستم یه حساب کتاب کردم. 4 تا پرواز مشهد و 5 تا پرواز تهران باطل شده بود. نزدیک 1500 نفر. اگر فردا آفتابی هم می شد – که شد – بلیت گرفتن کار هر کسی نبود. فقط مشکل هوا که نبود... گفتم میرم ترمینال و می رم تهران. فردا شب هم از تهران میرم مشهد
البته گفتن نداره که پایتخت ادبی ایران راه آهن نداره. رفتم کاراندیش – حالا ساعت 30:20 شبه. تموم دفترها رو سر زدم. تهران جا نداشت. حتی یه نفر. مشهد ساعت 5 بعدازظهر آخریش بود. حتی برای اصفهان هم بلیت نداشتن.پ
رفتم پیش تعاونی 7 و گفتم برای کجا داری؟ گفت بندرعباس و کرمان
گفتم یه بلیت کرمان بده...
اتوبوسش البته بد نبود. ساعت 9 از شیراز راه افتاد و 6 صبح کرمان بود. از مسیر استهبانات و نیریز تو استان فارس و سیرجان تو استان کرمان
صبح رسیدم کرمان. اولین کاری که کردم رفتم سراغ بلیت مشهد. برای ساعت 2 بعدازظهر داشت. بعد رفتم توی کرمون یخ زده یه چرخی زدم
سر راه که اتوبوس از سمت سیرجان وارد کرمان شد – توی بزرگراه امام – یه هتل نسبتا بزرگ دیدم به اسم گواشیر. ماشین گرفتم و رفتم اونجا
یه خانم خوش برخورد توی پذیرش بود. بهش گفتم که تا 12 یا 13 بیشتر نمی مونم. بدون اینکه خودم چیزی بگم گفت پس کرایه تون می شه 10 هزار تومان. کرایه اتاق 2 تخته با حمام 18 هزار تومان بود که البته 17% سرویس و اینها هم اضافه می شد
هتلش انصافا تمیز و مرتب بود. صبحانه خوب – البته نه چندان متنوع ، پنیر و کره و مربا و تخم مرغ و چای ، مثل همه هتلهای 2 و 3 ستاره – که سلف سرویس بود و محدودیت نداشت.
اتاق خوب و دلباز و با چشم انداز به همون بزرگراه. تلویزیون و یخچال و حمام با ... وان! این بهترین چیزی بود که می تونستم تصور کنم. بعد از اون همه خستگی ، یک ساعت توی وان دراز کشیدم ، فقط یک زحمت بزرگ داشت ، از این لاستیک ها که سوراخ آبرو وان رو می بستن نداشت. با پاشنه یه پام سوراخش رو می بستم و اون یکی پامو دراز می کردم و ... یه ربع بعد بالعکس. خیلی سخت بود واقعا
ساعت 1 ظهر رفتم بازار گنجعلی خان. قووتو خریدم و پسته و زیره و بعد هم اومدم از میدون آزادی کلمپه خریدم. البته یادم رفت بگم که قبلش رفتم یه بلیت قطار غزال کرمان – مشهد همون روز رو خریدم و بلیت اتوبوس رو پس دادم.