این رو از کلاسهایی که با دکتر حسن دانایی در مشهد گذروندم دارم و خیلی خیلی هم بدردم خورده
یک سمینار هم در مورد این اصل در کلاس "سازمانهای پیچیده" برامون برگزار کرد که خیلی آموزنده بود
اصل رو البته خیلی ها می دونن ، افراد رفتاري كه بابت آن پاداش بگیرد انجام می دهند و تکرار می کنند ، نه رفتاری را که جز کارهای روزمره شان قلمداد کنند
داشتم وبگردی ظهرانه می کردم که به این حکایت برخوردم که خیلی بامزه بود و عبرت آموز ، در مورد اینکه اشتباهی کد پاداش رو نفرستیم
مردي كه در يكي از روزهاي تعطيل ماهي ميگرفت به كنار قايقش نگاه كرد و ماري را ديد كه قورباغهاي در دهان دارد. براي قورباغه ناراحت شد. دستش را دراز كرد و قورباغه را از دهان مار نجات داد و آزادش ساخت. اما حالا براي گرسنگي مار ناراحت بود. چون غذا نداشت قمقمه را برداشت و چند قطره مشروب در دهان مار ريخت. مار با خوشحالي شنا كرد و دور شد. قورباغه شاد و مرد نيز از اين كارش مسرور بود. او در اين انديشه بود كه تمام كارهايش درست بوده تا اينكه بعد از چند دقيقه صداي برخورد چيزي را با قايقش شنيد. با ناباوري و حيرت ديد كه اين دفعه مار با دو تا قورباغه آمده بود
یک سمینار هم در مورد این اصل در کلاس "سازمانهای پیچیده" برامون برگزار کرد که خیلی آموزنده بود
اصل رو البته خیلی ها می دونن ، افراد رفتاري كه بابت آن پاداش بگیرد انجام می دهند و تکرار می کنند ، نه رفتاری را که جز کارهای روزمره شان قلمداد کنند
داشتم وبگردی ظهرانه می کردم که به این حکایت برخوردم که خیلی بامزه بود و عبرت آموز ، در مورد اینکه اشتباهی کد پاداش رو نفرستیم
مردي كه در يكي از روزهاي تعطيل ماهي ميگرفت به كنار قايقش نگاه كرد و ماري را ديد كه قورباغهاي در دهان دارد. براي قورباغه ناراحت شد. دستش را دراز كرد و قورباغه را از دهان مار نجات داد و آزادش ساخت. اما حالا براي گرسنگي مار ناراحت بود. چون غذا نداشت قمقمه را برداشت و چند قطره مشروب در دهان مار ريخت. مار با خوشحالي شنا كرد و دور شد. قورباغه شاد و مرد نيز از اين كارش مسرور بود. او در اين انديشه بود كه تمام كارهايش درست بوده تا اينكه بعد از چند دقيقه صداي برخورد چيزي را با قايقش شنيد. با ناباوري و حيرت ديد كه اين دفعه مار با دو تا قورباغه آمده بود
منبعش هم نشریه صنعت خودرو - شماره 121