بهت زده شدم. دقیقا این اصطلاح مناسبیه برای حالتی که چند دقیقه پیش دچارش شدم
رفتم به عنوان آخرین کار شبگردی امشب وبلاگ منصور رو بخونم ، یک لحظه کنارش لینک فتوبلاگ مازیار رو دیدم
یادم اومد خیلی وقته سر نزدم رفتم و ... جا خوردم
عکس یک پسر دو ساله رو دیدم. اولش با خودم گفتم مازیار نباید دو ساله باشه. مگه متولد کی اه؟
بعدش دیدم ای دل غافل
نزدیک 5/1 ساله که مازیار رو ندیدم و البته رامین و سولماز رو هم
توی ذهنم مازیار همون پسر کوچولویی بود که توی گهواره دوشی اش دیدم، توی اون مجتمع شهرک غرب و رستوران طبقه آخرش
بچه ها بهت زده مون می کنن
با بزرگ شدنشون و ما فکر می کنیم اگه هیکلمون فرقی نمی کنه! لابد زمان برای ما متوقف شده
متاسفانه فکر غلطیه