Friday, January 15, 2010

سفر یک روزه هما

همیشه من بودم که می پریدم
اکثر وقتها از سالن ترانزیت ، یا توی اتوبوس یا حتی توی هواپیما مسیج می دادم
و شماره صندلی ام رو می نوشتم و اینکه دوستش دارم

دیروز که برای اولین بار ، من مشایعت کننده بودم و هما مسافر

جاهامون عوض شد ، من توی سالن اصلی ترمینال 4 بودم و هما توی ترانزیت
از پشت شیشه با هم حرف می زدیم و لب خونی می کردیم

هرچند سفرش خیلی طولانی نیست ، امشب برمی گرده اما همین مدت 1 روز و چند ساعته
مثل یک گپ می مونه که با خداحافظی های صبح و سلامهای عصر هر روزه فرق می کنه

با وجود اینکه ما - بخاطر ماموریت های کاری من - زیاد این تجربه رو داشتیم ، اما دوری برامون عادی نشده ، چه خوب

No comments: