همیشه من بودم که می پریدم
اکثر وقتها از سالن ترانزیت ، یا توی اتوبوس یا حتی توی هواپیما مسیج می دادم
و شماره صندلی ام رو می نوشتم و اینکه دوستش دارم
دیروز که برای اولین بار ، من مشایعت کننده بودم و هما مسافر
جاهامون عوض شد ، من توی سالن اصلی ترمینال 4 بودم و هما توی ترانزیت
دیروز که برای اولین بار ، من مشایعت کننده بودم و هما مسافر
جاهامون عوض شد ، من توی سالن اصلی ترمینال 4 بودم و هما توی ترانزیت
از پشت شیشه با هم حرف می زدیم و لب خونی می کردیم
هرچند سفرش خیلی طولانی نیست ، امشب برمی گرده اما همین مدت 1 روز و چند ساعته
هرچند سفرش خیلی طولانی نیست ، امشب برمی گرده اما همین مدت 1 روز و چند ساعته
مثل یک گپ می مونه که با خداحافظی های صبح و سلامهای عصر هر روزه فرق می کنه
با وجود اینکه ما - بخاطر ماموریت های کاری من - زیاد این تجربه رو داشتیم ، اما دوری برامون عادی نشده ، چه خوب
با وجود اینکه ما - بخاطر ماموریت های کاری من - زیاد این تجربه رو داشتیم ، اما دوری برامون عادی نشده ، چه خوب
No comments:
Post a Comment