Tuesday, January 22, 2008

در باب گذار این عمر

یک زمانی داشتم یک مجله ای یا شاید هم کتابی در مورد زناشویی می خوندم ، به این نکته رسیدم که بزرگی گفته بود در باب ازدواج ، که از فواید ازدواج دراز مدت ( در مقابل تعویض گاه و بیگاه همسر و همراه زندگی ) یکی این نکته است که دو نفر با هم و همراه هم پیر می شوند و این گذار عمر را در چهره هم می بینند و از یادآوری خاطرات باهم بودن لذت می برند
ما که از قضیه مان آنقدری نگذشته ( حالا گیریم 4 سال و چند روزی ) و ازدواج هم نکرده ایم هنوز ، اما این یک نکته و لذتش رو گرفتیم

هیچوقت اینقدر از گذشتن عمرم خوشحال نبودم که از این 4 سال خوشحالم ؛ از دیدن چهره خودم که آرام آرام از سن 20 و اندی به سن 30 و یک کم رسیدم به همراه دختری که از سن 20 و یه ذره به سن 20 و یه ذره + 4 رسیده،برخلاف تصور راضی ام ... البته ذکر این قضیه لازمه که سن خانمها بالا نمیره و 20 و یه ذره با 20 و یه ذره+4 برابره و بلکه با 20 و یه ذره + 40 هم برابره

این وبلاگ ما البته بیشتر توش دری وری نوشته می شه اما گاهی هم شاید لازم باشه از این چیزها توش نوشته بشه ، البته اگر طرفداران دری وری گیر بهم ندهند

5 comments:

macin said...

به پای هم پیر شین به حقِ پنش-تن!

Unknown said...

به دعای خیر شما مامان جونه مهدی !!!
اما اگه به دست هم پیربشیم مشکلی پیش میاد احتمالا؟

Unknown said...

مهدی یعنی میخوای بگی من پیر شدم؟؟؟
ای هواااااااااااااااااااااار

med said...

عجب! در این 8 روز که ما به دلیل حضور در دیار عسلویه به دیار مجازی نیامده ایم عجب مباحثی در اینجا رخ داده است

Unknown said...

این قدیمی ها یک چیزی می دونستن که گفتن :" از آن نترس که ... از آن بترس که ..." آخه سحر جون این همسر گرامی شمادر وبلاگشان چرا لینکهایی میدهند که این همسر آینده گرامی ما هوس می کنند کار خیر انجام دهند؟! چرا؟!