Tuesday, January 15, 2008

یادداشت های 25 امین روز زمستان

عرضم به حضورتون ، اگر عسلویه کار نبود و فقط زندگی بود جای خیلی بدی نبود ها. توی این هوای منفی خیلی درجه مشهد و تهران ، اونجا با یه پیرهن می گردن بروبچ. البته شبها یه ذره ای سرد می شه. دیروز زنگ زدم کارگاه ، گفتن 2-3 درجه بالای صفره شب

بگذریم. الان نشستم توی خونه و دارم دوره نقاهت کشیدن دندون عقل رو می گذرونم. این دندونهای منم از عوارض حضور چهارساله در عسلویه بی نصیب نموندن. وقتی ادم – منظور افرادی هستند که در شهر و در کنار خانواده و امکانات بهداشتی و اجتماعی زندگی می کنن – دندونش درد می گیره ، بالاخره یه آخر هفته یا شب داره که می تونه بره دکتر و یه بلایی سر خودش یا دندونش بیاره ، اما برای کسی که توی عسلویه کار می کنه ، مخصوصا نیروهای پیمانکارها که دسترسی به امکانات نسبتا مناسب نیروهای کارفرما رو ندارن ، قضیه فرق می کنه

یا باید بری سراغ دندونپزشکهایی که همزمان با تو ، دست بی دستکش توی دهن لر و کرد و عرب بدوی می کنن یا اینکه دندونت بدتر و بدتر بشه و فاتحش خونده بشه.
من دومی رو انتخاب کردم و 3 تا دندون توی این 4 سال از دست دادم که این سومیش بود

ضمنا دیشب قبل از اینکه برم توی بخش جراحی ، یکی از بچه هایی رو دیدم که باهم سال 83 توی پتروشیمی جم بودیم. می گفت سال 84 ازدواج کرده و بعد 7-8 ماه ، اوایل 85 برگشته مشهد و خیلی راضی بود. درسته درآمد ثابتش 4/1 درآمد ثابت منه اما 2 برابر درآمد ثابتش از کارهای متفرقه درآمد داره (میانگین) که امکانش فقط اینجا هست

خلاصه دیشب این دندون عقله بعد از اینکه رویه پوسیده اش خرد شد ، باعث شد آقای دکتر لثه ما رو بشکافه تا تکه تکه درش بیاره. از دیشب هم تحت مراقبت های ویژه ام تا نکنه اوف بشم. شام سوپ و آب میوه و صبحانه شیر قهوه با تخم مرغ عسلی و ... حال میده ها

No comments: