عرض کنم که در این چند روز که نبودیم ، تصادفا هردو نبودیم اتفاقات زیادی افتاد که ... اما
نمی دونم چند تاشو باید تعریف کنم ، اما مهمترینش این بود که یک مغازه دار اصفهانی به ما تخفیف داد ، بعدش یکی از انتخاب هامونو مجانی گذاشت روی خریدهامون ، بعدش بهمون کادو هم داد ، بعدش هم ما رو توی مسیرش رسوند
جدا اگه اینارو کسی برای خودم تعریف می کرد ، باور نمی کردم ولی شد. علتشم اینه که ما کلا خیلی خوبیم و به هم میاییم
نظر شما چیه؟ این وبلاگ ظاهرا یک کامنت نویس بیشتر نداره اونم یه پای همین ماجرای اخیره
3 comments:
به به به...! که خب پس اصفهان و بههم میآییم و جریاناتِ اخیر و لیلیلیلیلی... ها؟!!
مبارکه! هما جون خیلی مبارکه! خدایی اگه من اولین نفری باشم که بهتون تبریک میگه که تو شاهکاری با این مدل کامنت گذاشتن و خبر دادن، که ایول بابا وبلاگِ جدید و بعد هم بیا و بیا تا آخرین پست و اصفهان.
اگه هم اولین نفر نیستم که پس پوستت کنده است که انقد نیستی و ما بیخبریم!
خب پس انگار این آخرین پسرمون رو هم به خیر و خوشی روونه کردیم خونهی بخت!
چه خبره مگه؟ خبری شده که این قدر هول شدی مادر جان؟
سلام خانومی ...شما اولین نفر هستید که تبریکات قبل از موعد مقرر میگید و البته اولین نفر هم نیستید که تبریک میگید!!!
اما از همه اینا مهمتر اینه که اصفهانی ها هم فهمیدن که
لی لی لی لی لی لی لی لی لی لی....
Post a Comment